شب تولدم همه گفتن آرزو بکن و شمعتو فوت کن...
چشمامو بستم و آرزو کردم و شمعمو فوت کردم....!!!!
مامانم گفت:من میدونم چی آرزو کردی...پوووول....
خواهرم گفت:ماشین....
دوستام گفتن: یه عشـــق خوب و پولدار...
من...
به همشون فقط خندیدم و نگاه کردم و تودلم گفتم..
"آرزو کردم شمع تولد سال دیگه ام رو سنگ قبرم روشن کنید و به جای من باد شمعو خاموش کنه..."
هیـــــــــــــــس...
هیچی نگــووووووو....
فقط بگو آمیـــــن....
به سلامــــتی اون شب...!!!!